...همه ی نداشته ها...
می شود دوستم باشی؟
طلوع که سر گرفت بگویی : روزت زیبا
غصه ام گرفت بگویی : هستم
دلگیر بودم بگویی : می شنوم
دلم می خواهد باشی،
جای همه نداشته هایم !
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
می شود دوستم باشی؟
طلوع که سر گرفت بگویی : روزت زیبا
غصه ام گرفت بگویی : هستم
دلگیر بودم بگویی : می شنوم
دلم می خواهد باشی،
جای همه نداشته هایم !
شاید یک روز یک نفر
جوری آدم را بخواهد که خواستنش به این راحتی ها تمام نشود !
“سیلویا پلات”